
بعید است ماجرا به گوشتان نخورده باشد، بعید است از سیاستی که در ابتدا خوب بود، لازم بود، لیکن از اواسط دهه ی ۷۰ باید متوقف می شد چیزی نشنیده باشید. سیاستی به نام تحدید نسل یا همان کنترل جمعیت!
بعید است صحبتهای متفاوت این و آن را نشنیده باشید و میان انبوهی از پرسشها محصور نشده باشید. بعید نیست در ذهن خودتان هم سوالاتی شکل گرفته باشد، شاید حتی به تناقضاتی هم رسیده باشید، اما نمیدانم چگونه با آن ها کنار آمده اید، شاید در یک روند احساسی و یا منطقی مسائل را تحلیل کرده باشید. شاید هم اصلا به نتیجه ای نرسیده باشید!
مجموعه نمایشگاهی ایران جوان، فرصتی است برای تامل بیشتر در این مساله. از شما دعوت می کنیم با نگاه و تامل به این مجموعه نمایشگاهی به نگرشی نو در موضوع جمعیت دست پیدا کنید.

نرخ رشد جمعیت تا سال 1415 به حدود صفر می رسد
روند کنونی در کنترل موالید سبب خواهد شد که تعداد مولید از اموات، کمتر شود و جانشینی جمعیت رخ ندهد. در نتیجه نرخ رشد جمعیت ایران در سال 1415 به 03/0 درصد خواهد رسید و متاسفانه از سال 1420 رشد منفی را تجربه خواهد کرد؛ همان چیزی که امید دشمنان را به انقراض تدریجی اسلام اصیل امیدوار می سازد.

با ادامه روند فعلی کنترل جمعیت، کشور در مسیر انقراض تدریجی است.
اگر متوسط باروری هر خانواده در یک کشور برابر 1/2 فرزند و یا کمتر از آن باشد، آن کشور در مسیر انقراض تدریجی است.
متاسفانه متوسط باروری هر خانواده در ایران در سال 1391 در حدود 7/1 فرزند بوده و روند کاهش آن هنوز هم ادامه دارد.
متوسط باروری در برخی از کشورهای پیشرفته هم از 1/2 فرزند کمتر است ولی در این کشورها سیاست های تشویقی افزایش جمعیت دنبال می شود و کسی هم این سیاست ها را منفی ارزیابی نمی کند.

داریم پیر می شویم
جمعیت ایران در سال 1355 در حدود 34 میلیون نفر، در سال 1365 در حدود 49 میلیون نفر، در سال 1375 در حدود 60 میلیون نفر، در سال 1385 در حدود 70 میلیون نفر و در سال 1390 در حدود 75 میلیون نفر بوده است.
متوسط سن جمعیت ایران در سال 1355 در حدود 22 سال، در سال 1365 در حدود 21 سال، در سال 1375 در حدود 24 سال، در سال 1385 در حدود 28 سال و در سال 1390 در حدود 30 سال بوده است.
بر طبق پیش بینی ها متوسط سن جمعیت ایران در سال 1400 به حدود 31 سال و در سال 1430 به بیش از 40 سال خواهد رسید.

انفجار عمودی سالخوردگی تا سال 2050 بیش از یک چهارم جمعیت ایران سالخورده خواهد بود
بر اثر کاهش مداوم باروری و افزایش امید به زندگی، میانگین سنی جمعیت افزایش می یابد که جمعیت شناسان اصطلاحاً از این وضعیت تحت عنوان انفجار عمودی سالخوردگی یاد می کنند. بر اساس پیش بینی سازمان ملل تا سال 2050 بیش از یک چهارم جمعیت ایران سالخورده خواهد بود. افزایش سریع سالمندی، هزینه های اقتصادی و حمایتی و تامین اجتماعی زیادی را بر کشور تحمیل می کند و یا موجب کاهش نیروی کار و افول اقتصاد و تولید می گردد.

در 80 سال آینده، جمعیت ایران به 31 میلیون نفر کاهش خواهد یافت که 47 درصد آن را افراد سالمند بالای 60 سال در بر می گیرند.
سالهای 62 تا 65 انفجار جمعیتی در کشور رخ داد؛ اما در سال های 71 تا 72 به دلیل کنترل جمعیت، رشد موالید از 2/3 به 3/2 درصد رسید و این گونه توانستیم جمعیت را کاهش دهیم؛ اما از آن سال به بعد با سقوط آزاد جمعیت کشور رو به رو شده ایم؛ به گونه ای که سرعت کاهش رشد جمعیت در ایران از سرعت کاهش رشد جمعیت متوسط قاره آسیا و همچنین 26 کشور منطقه مدیترانه شرقی بیشتر بوده است. این آمارها نشان می دهد نرخ رشد جمعیت کشورمان به شدت به سمت منفی شدن در حرکت است. وضعیت فرزندآوری در کشورمان به شرایط بحرانی نزدیک می شود؛ به گونه ای که آمارهای سازمان ملل متحد در سال 2010 گواه آن است که در 80 سال آینده، جمعیت ایران به 31 میلیون نفر کاهش خواهد یافت که 47 درصد آن را افراد سالمند بالای 60 سال در بر می گیرند.

خطرات روحی و شخصیتی عدیده نتیجه تک فرزندی است!
از معایب تک فرزندی می توان به وابستگی شدید والدین به تک فرزند یا بالعکس، حساسیت افراطی والدین به رفتار و گفتار تک فرزند، تجربه نکردن برخی احساسات به واسطه نداشتن برخی افوام نظیر عمو، عمه، ارتباط کمتر با همسالان، به خطر افتادن استقلال تک فرزند و در یک کلام، خطرات روحی و شخصیتی عدیده اشاره کرد.

خانوادهای بدون فامیل، نتیجه کاهش جمعیت
معضل تک فرزندی، خانواده هایی را رقم خواهد زد که در آن از روابط فامیلی، خبری نیست و عملا نسل بعد از آن بدون داشتن عمو، عمه، خاله و دایی به زندگی اجتماعی خود، ادامه خواهند داد. تضعیف روابط خویشاوندی برای جامعه ما که به روابط خانوادگی اهمیت بسیار می دهد، نابسامانی های بسیاری را در پی خواهد داشت و آتشی زیر خاکستر خواهد بود. اگر نیازهای عاطفی برآورده نشود سلامت روانی اجتماع نیز آسیب خواهد دید و چنین جامعه ای به ورطه سقوط خواهد افتاد.

پایان اقتدار علمی، نتیجه کاهش جمعیت
اقتدار علمی، عاملی مهم در قدرت چانه زنی ایران در سطح بین الملل است. نتیجه تلاش های محققان سبب خواهد شد همراه دانشی که تولید می کنند، نام و فرهنگ اسلامی مان نیز صادر شود. طبیعی است در آینده برای تداوم پیشرفت های کنونی و نیز حفظ دستاوردهای موجود به نیروهای علمی بیشتری نیازمندیم. پس باید بدانیم با کاهش نرخ رشد جمعیت، در آینده ای نه چندان دور، دانشمندان کمتری خواهیم داشت و توفیق های کنونی با این شتاب ادامه نخواهد یافت و شاهد رشد نزولی در عرصه تولید علم و فناوری خواهیم بود.

در آینده، جامعه ای خواهیم داشت که در آن تعداد سالمندان بیش از جوانان خواهد بود
در نتیجه زنگ توقف توسعه نواخته خواهد شد.
وجود دو عامل در توسعه، بسیار مهم است: یکی منابع و دیگری نیروی کار. به دلیل کاهش جمعیت، میانگین سنی جمعیت، بالا می رود و در آینده، جامعه ای خواهیم داشت که تعداد سالمندان بیش از جوانان خواهند بود. در نتیجه زنگ توقف توسعه نواخته خواهد شد.
آنچه در کشور ما از آن غفلت شده «رشد جمعیت متناسب با اهداف توسعه» بود؛ چرا که اگر آغاز دهه 60 لازم بود جلوی «انفجار جمعیت» گرفته شود، جلوگیری از «سونامی پیری جمعیت» و سقوط در گرداب رشد منفی ضروری می بود؛ زیرا سالمندان بیش از آنکه بتوانند چرخ توسعه را بگردانند باید دوران بازنشستگی را بگذرانند و به مراقبت نیاز دارند.

کاهش جمعیت برابر است با تضعیف قدرت نظامی
نیروی جوان و جمعیت فراوان، نقش انکارناپذیری در تقویت توان نظامی و مصونیت در برابر تهاجم بیگانگان دارد. اگر تعداد جوانان کشور کاهش یابد چگونه می توان تهدیدها را پاسخ گفت؟
نگاهی به تجربه دفاع مقدس، نمونه خوبی برای درک اهمیت کثرت جمعیت و جوان بودن نیروهای دفاعی است. در آن دوران خانواده ها، چند فرزند خوب را به جبهه فرستاند؛ اما از جامعه مبتلا به تک فرزندی چه توقعی می توان داشت؟